قطع وابستگي يعني اينكه هر فرد مسئول اعمال خويش استو اينكه ما قادر به حل مشكلات ديگران نيستيم
و نبايد از اين بابت نگراني به خود راه دهيم زيراهيچ كمكي به حل مشكل نميكند.
قطع وابستگي به مفهوم پذيرش واقعيتها و حقايق است
قطع كردن وابستگي بدين معنا نيست كه ما به مسائل زندگي خود بي اعتنا هستيم بلكه به معناي يادگيري
روش صحيح و به دور از افراط در توجه، دوست داشتن و همچنين پايان بخشيدن به هرج و مرجي است كه
در ذهن و محيط خود به وجود آورده ايم.
نخستين گام به سوي تحول يافتن، آگاهي و گام بعدي پذيرش است
قطع وابستگي به مفهوم در لحظه ي حال زندگی كردن است؛ يعني ما به جاي آن كه به خود فشار بياوريم
و زندگي را تحت تسلط خود درآوريم، اجازه ميدهيم تا زندگي روال طبيعي خود را طي كند از تأسف براي گذشته
و ترس از آينده فاصله میگيريم و از لحظات زندگي حداكثر استفاده رامي بريم و مشکلات، ترس ها و اینده
و دیگران را به خدا میسپاریم.
مشكل اغلب افراد وابسته اين است معمولاً خود را دست كم مي گيرند باور داشته باشيم كه خوب هستيم
و آنچه هستيم فوق العاده و افكار و احساساتمان هم درست و مناسب است. ما درست در همان جايي
قرار داريم كه امروز و در اين لحظه بايد در آن مي بوديم. هيچ اشكالي در ما نيست و چيزي به نام مشكل اساسي
وجود ندارد. اگر هم اشتباهي مرتكب شده ايم، اشكالي ندارد زيرا ما نهايت تلاش خود را كرده ايم. باوجود
همه وابستگيها، با وجود كنترلها و نجات دادنهاي بسيار ديگران و اعمال منفي ديگر، هنوز هم خوب هستيم.
ما همانگونه هستيم كه بايد باشيم.
پذيرش واقعيت! اغلب ما حتي نميدانيم واقعيت چيست يا به ما دروغ گفت ه اند يا ما به خودمان
دروغ مي گوييم و همين موضوع آرامش را از ما ميربايد. پذيرش به معناي كناره گيري از مسائل
غم انگيز و مشكلاتي كه براي ما پيش ميآيد نيست، به معناي تن دادن به هرگونه سوءاستفاده يا
مداراكردن با آن هم نيست، بلكه به معناي قبول شرايط است، به همان نحوي كه هستند و هستيم.
فقط به كارهايي بپردازيد كه نياز داريد حتما آنها را انجام دهيد. همه چيز روبه بهبودي ميرود؛ تنها
اگر صبر داشته باشيد، حوصله به خرج دهيد و مصمم باشيد كه مستقل و رها شويد، بنابراين
مراقبت از خود را قطع نكنيد تا به آرامشي كه مي خواهيد دست يابيد